بوسیدن سادات

بارها ديده شده است

كه خود شيخ در ميان جمع ،

دست و پاي سادات را مي بوسد.

نفس اماره

نفس اماره را مهار بزنيد

و با آن مخالفت كنيد .

یک دعا

خدايا !

اين دروغگو را درست كن

و اين قراضه را جا بيندازو

به من توفيق بندگي بده ،

تا عبادتهاي تو زمين نماند

و زحمتهاي تو هدر نرود .

روزی حلال و حرام

تاثير روزي حلال و حرام آن قدر زياد است

كه ممكن است حلال زاده بخورد

و مثل حرام زاده شود ،

ويا حرام زاده بخوردو مثل حلال زاده شود.

مکاشفه

در مكاشفات يقين نداشته باشيد

و هيچ وقت بر مكاشفه تكيه نكنيد ،

هميشه بايد رفتار و گفتار امامان را الگو قرار دهيد .

آدم شدن

قاشق براي غذا خوردن است

و فنجان براي چاي نوشيدن …

انسان هم تنها براي آدم شدن خوب است.

جای خداوند

اگر چشم برای خدا کار کند(عین اللّه) و اگر گوش برای خدا کار کند می شود(اذن اللّه) و اگر دست برای خدا کار کند می شود(ید اللّه) تا می رسد به قلب انسان که جای خداست.

نفس انسان و شناخت خداوند

وقتی خدا را شناختی،هر چه می کنی باید خالصانه و عاشقانه باشد.حتی کمال خود را هم در نظر نگیر.نفس بسیار زیرک و پیچیده است و دست بردار نیست.به هر نحو شده میخواهد خود را وادار کند…

اذن دخول

فردي مي گويد :سالي به نجف اشرف رفته بودم . روزسوم اقامت در نجف براي داخل شدن به حرم مطهر حضرت علي (عليه السلام ) خواستم كفشهايم را به كفشداري بدهم قبول نكرد . عصر آن روز رفتم ،باز هم نپذيرفت . صبح و عصر روز بعد هم چنين شد .

به يكي از دوستان گفتم ،او هم تاييد كرد
و اظهار داشت كه اين مطلب براي او هم پيش آمده است . پس از ساعتها گريه و زاري و دعا در زيرناودان طلاي گنبد مطهر و طلب مغفرت ، روز بعد موفق شدم وارد حرم مطهر شوم .

پس از مراجعت به تهران نزد شيخ رفتم و علت را جويا شدم . فرمود :تقصير خودت است . چه كار داشتي كه هرروز به مغازه آن بقال بروي و بنشيني و با او حرف بزني ؟ اگر تو به عشق حضرت علي (ع) رفته اي ، بايد با او باشي نه با بقال سركوچه .

رفتار با کودک

يك نفر سرش ضربه مي خورد و مي شكند ، او را نزد شيخ مي برند تا ببينند چه كار كرده است كه به اين روز افتاده است .
شيخ پس از توجه مي فرمايد : در كارخانه بچه اي را اذيت كرده اي ، و اگر از او رضايت نگيري ،قضيه دنباله دارد آن مرد تاييد مي كند و مي گويد :
پسر صاحب كارخانه ايراد نا مربوطي گرفته بود كه به او گفتم :مگر فضولي ؟!
شب هم كه براي گرفتن دستمزد رفته بود دلخور شدم و پسرك را به گريه انداختم .

شيخ فرمود :بي خود براي شما گرفتاري پيش نمي آيد.