هرگز زود قضاوت نکن

زود قضاهرگزوت نکن

 

مرد مسنی به همراه پسر ۲۵ ساله اش در قطار نشسته بود در حالی که مسافران در صندلی

 

های خود نشسته بودند قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطرا پسر که کنار

 

پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد دستش را از پنجره بیرون برد و فریاد زد: پدر نگاه

 

کن درخت ها حرکت می کنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد

 

جوان زوج جوانی نشسته بودند که حرف های پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر که

 

مثل کودکی ۵ ساله بود متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن

 

دریاچه/ حیوانات / و ابرها با قطار حرکت می کنند. زوج جوان که پسر را با دلسوزی نگاه می

 

کردند دیگر طاقت نیاوردند و از مرد مسن پرسیدند : چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک

 

مراجعه نمی کنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر می گردیم امروز پسر من

 

برای نخستین بار در زندگی می تواند ببیند…

 

نتیجه اخلاقی:هرگز،هرگززود قضاوت نکن

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

چه بخواهیم چه نخواهیم دوستمان دارد

چه بخواهیم چه نخواهیم دوستمان دارد


خدایا آمدن و رفتن همگان و دوستی و دشمنی شان بسته به چیزی است

این تویی که به هیچ چیز،براین ناچیز رحمت می آوری و مهر می گستری

تو بمان که از همگان ماندگار تری

خدایا تنها توییکه وقتیی همه تنهایمان می گذارند

جلیس ومونس وهمدممان می شوی

همیشه خدا را در آسمان ها می جوییم این را میتوان هنگام دعا کردن فهمید

غافل از اینکه خداوند همینجاست ،در کنار ما و از رگ گردن به ما نزدیک تر !

بعضی اشک ها هستند

بی دلیل بی بهانه ،یک دفعه ای ، نصف شبی،عجیب آدم را آدم میکنند

می گویند این اشک های بی بهانه،سندشان به نام خداست !

دعا یعنی می شنود خدا،تو را !

استجابت از این بالاتر ؟

خدایا !

وقتی پشتم به تو گرم است

برایم مهم نیست روبرویم چه کسی ایستاده است …

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

گمشده ای به نام موفقیت

گمشده ای به نام موفقیت

موفقیت گاهی آن قدر به ما نزدیک است که آن را نمی بینیم و برای  یافتن آن دور دست ها را جستجو می کنیم … حالا ما به شما نشانی دقیق موفقیت را می دهیم به سراغش بروید اورا در همین محل خواهید یافت ….

آدرس کلبه طلایی موفقیت :بزر گراه توکل ،بلوار آرامش،میدان عمل،خیابان اراده ،فرعی امید مجتمع نشاط ،واحد پشتکار ،طبقه سلامتی ،پلاک 20

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

عشق مولا علی

دوستان اگرتو خونه خواهر برادرکوچیکتر دارید

بیاین به جای شعر یک توپ دارم قلقلیه،به اونها این شعر رو یاد بدیم:(یه دل دارم حیدریه عاشقه مولا علیه من این دل ونداشتم از تو بهشت

برداشتم خدا بهم عیدی داد

عشق مولا علی داد

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

لذت زندگی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

جوان،بلوغ جنسی وعقلی،ازدواج

طرح یک سوال


وظیفه جوانی که به بلوغ جنسی وعقلی رسیده اما هنوز امکان ازدواج پیدا نکرده چیست؟

پاسخ: قرآن کریم در این باره می فرماید :

ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی  یغنیهم الله من فضله ی

راه عفاف را پیش گیرند کسانی که امکان ازدواج برایشان نیست  تا خداوند آنان را بی نیاز کند از فضل خود. نور۳۳

قران کریم ،هیچ راهی جز عفاف وپاکدامنی  و مهار نفس را نمی پذیرد.زیرا خدایی که غریزه جنسی را به انسان  داده ،هم او به انسان نیروی ایمان واراده ای  بخشیده که بتواند خویشتن داری  کند ومانع گناه شود.برای اینکه عفاف و مهار نفس آسان تر شود ،راه های زیر پیشنهاد می گردد.

*

ارزش گذاشتن به خود وتوجه به کرامت نفس خود

 

*

-برنامه ریزی درست روزانه به گونه ای که بی برنامه گی از بین برود .

*

-معاشرت نکردن با افراد بی بند وبار .

*

خواندن نماز به جماعت ، با حضور در مسجد

 

کنترل نگاه به نامحرم .

-*حضور در مجلس دینی پر محتوا.

-*شرکت در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی سازنده و رشد دهنده .

*

-دوری از فیلم ها ،کتاب ها و برنامه های تحریک کننده .

*

ورزش کردن در ساعات معین .

*

-دوستان ،پیشنهاد  و نظر شما چیه؟

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

گفتگوی شیطان چاق با شیطان لاغر

گفتگوی شیطان چاق با شیطان لاغر

شیطانی چاق روزی با شیطانی لاغر بر خورد نمود شیطان چاق از شیطان لاغر پرسید : عزیزم ! چرا تو چنین لاغر و ضعیف شده ای ؟ شیطان لاغر در پاسخ گفت : من بر شخصی مسلط و مامور گمراه کردن او هستم ولی او در اوِّل هر کاری از قبیل خودرن ،آشاميدن و موارد ديگر زبانش به ذكر {بسم الله} گويا است بدين جهت از نفوذ در او و شركت نمودن در كارهايش محروم هستم و همين سبب لاغري من است . حال تو اي عزيز بگو بدانم چرا چاق شده اي ؟ شيطان چاق پاسخ داد : چاقي من به خاطر آن است كه شاد هستم زيرا بر شخصي غافل و بي خبر و بي تفاوت مسلط شده ام كه در هيچ كاري { بسم الله} نمي گويد مثلا ً به هنگام ورود و خروج و خوردن و آشاميدن و ساير موارد ، او در هر كاري آنچنان غافل و سرگرم است كه اصلاً به ياد خدا نيست و همين سبب چاقي من است .

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

عیدتان مبارک

ازبهار و عیش و مستى گفتگو دارد ربیع


عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع


عید میلاد دو دلدار نکو دارد ربیع


موسم سرمستى دلهاى شیدا آمده


میلاد پیامبر رحمت(ص) و امام صادق(ع) مبارک باد

  • نظر از: رحیمی
    1393/10/22 @ 05:45:13 ب.ظ

    رحیمی [عضو] 

    با سلام

    رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :يا رَبِّ ، وَدِدْتُ أنّي أعلَمُ مَن تُحِبُّ مِن عِبادِكَ فاُحِبُّهُ ! قالَ : إذا رأيتَ عَبدي يُكثِرُ ذِكْري فأنا أذِنْتُ لَهُ في ذلكَ و أنا اُحبُّهُ ، و إذا رأيتَ عَبدي لا يَذْكُرُني فأنا حَجَبْتُهُ عَن ذلكَ و أنا أبغَضْتُهُ .
    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدايا! خوش دارم بدانم كدام بنده ات را دوست دارى تا من نيز دوستش بدارم؟
    خداوند فرمود: هرگاه ديدى بنده ام بسيار به ياد من است، [بدان كه] من اين توفيق را بدو داده ام و دوستش دارم. و هرگاه ديدى بنده ام به ياد من نيست، من او را از اين كار محروم كرده ام و دشمنش داشته ام.(الدعوات : 20/18 ، كنز العمّال : 1870 عن موسى عليه السلام .)
    یا علی علیه السلام

  • نظر از: گنجینه فاطمی
    1393/10/21 @ 10:36:30 ق.ظ

    گنجینه فاطمی [عضو] 

    بنام خدا
    حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
    و فى ابنة رسـول الله(ص) لى اسوة حسنة؛
    دختر رسـول خدا (فاطمه) براى مـن سرمشق و الگوى نيكويى است.»
    با تقدیم احترام و آرزوی موفقیت و سربلندی، وبلاگ گنجینه فاطمی حاوی پیوندهای مفید همراه با موضوعات طبقه بندی شده در خصوص صدیقه طاهره، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در خدمت شما تلاشگران عرصه¬ی علم و پژوهش مي باشد.
    امید است با ارایه نظرات و پیشنهادات خود، به ارتقاء و اعتلای محتوای وبلاگ فوق بیفزایید.
    آدرس وبلاگ گنجینه فاطمی
    www.g-fatemi.womenhc.com
    همواره موفق و پیروز باشید.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

اسمش را محمد گذاشتم تا در دنیا و آخرت ستوده باشد

 

ایوان کسری شکافت ؛ آتش آتشکده فارس خاموش شد ؛ دریاچه ساوه خشکید؛خدایان سنگ و چوب عرب سرنگون شدند ؛ نوری به آسمان بلند شد که تا فرسنگها آن طرف تر ديده شد ؛ انوشیروان و موبدان خواب وحشتناکی دیدند … . و محمد به دنیا آمد.

اسمش را پدربزرگش انتخاب کرد. آن قدر خوشحال بود که سر از پا نمی شناخت. برایش جشن بزرگی به پا کرد. وقتی مردم می پرسیدند: “عبدالمطلب!چرا محمد؟

می گفت:"اسمش را محمد گذاشتم تا در دنیا و آخرت ستوده باشد

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

ماد ر،خدا بهترین حافظ من است

 


وقتى حضرت محمد(ص ) سه ساله بود, روزى به دایه اش حلیمه گفت :

مادر! روزها برادرانم کجا مى روند؟ عزیزم آنها گوسفندان را به صحرا مى برند.

مادر, چرا مرا با خود نمى برند؟ آیا مایلى بروى ؟ بله مادر.

حلیمه روز بعد محمد(ص ) را شستشو داد و موهایش را روغن زدو به چشمانش سرمه کشید و یک مـهره یمانى که به نخ کشیده بود, براى محافظت او به گردنش آویخت .

آن طفل سه ساله که این عمل را خرافى مى دانست , مهره را با آزردگى از گردن درآورد و گفت : مادر, خدابهترین حافظ براى من است .

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.
 
مداحی های محرم