​شاعر می گه :اگه فاصله افتاده…

راننده داشت خوابش می برد . بلند گفتم چند تا بچه داری؟؟؟

نگاه تندی به من کرد و گفت :نفست از جای گرم بلند میشه. زن و بچه ام کجا بود تو این گرونی !

گفتم :شما که وضعت بد نیست . ما با یه ملیون یه عروسی جمع و جور ترتیب دادیم ….

پرید تو حرفم که بابا شما خاله بازی کردید .اون که نشد عروسی .

آدم مگه چند بار تو عمرش عروسی می کنه… رفتم تو فکر دیگه ادامه صحبتش رو نمی شنیدم…

علی علیه السلام زرهی را  که به عنوان مهریه پیشنهاد داده بود بر دوش می گیرد و در بازار آن را به 400 درهم می فروشد . پیامبر 63 درهم از این پول را به جمعی از اصحاب می دهند تا جهزیه را تهیه کنند .

ساعاتی بعد جهزیه تهیه می شود :

1-یک پیراهن  2-چارقد   3-گلیم   

4- تخت خوابی بافته شده از لیف خرما

5-دو تشک   6- چهار بالش  7- پرده ای نازک از پشم  

8- یک تخته حصیر  9- آسیاب دستی

10- لگن مسی  11- کاسه  12- مشک

13 -آفتابه  14- سبویی سبز  15 - چند کوزه گلی

سپس امیر علیه السلام برای دعوت از مسلمانان به مسجد می رود .

بر جای بلندی می ایستد ،"ای مردم درمیهمانی عروسی فاطمه علیها السلام دختر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شرکت کنید .

مردم گروه گروه به خانه پیامبر(ص ) سرازیر می شوند . خانه کوچک است. حمزه و یکی دیگر از بستگان پیامبر مامور می شوند جلوی درب بایستند و مردم را 10 نفر 10 نفر به داخل راهنمایی کنند .

مردم بعدها این روز را به عنوان یکی از شیرین ترین روزهاای زندگی خود به خاطر می سپارند و بعدها در این باره می گویند :

ما بهتر از عروسی فاطمه علیها السلام جشن ازدواجی ندیدیم.

منبع : مشاهده شده در کتابچه کوثر رسول ،ص24  ،چاپ اول 1392