خدایا تو قلب مرا می خری ؟

خدایا تو قلب مرا می خری؟

 

دلم را سپردم به بنگاه دنیا

و هی آگهی دادم این جا و آن جا

و هر روز

برای دلم

مشتری آمد و رفت

و هی این و آن سرسری آمد و رفت

ولی هیچ کس واقعاَ

اتاق دلم را تماشا نکرد

دلم ،قفل بود

کسی قفل قلب مرا وا نکرد

یکی گفت :

چرا این اتاق

پر از دود و آه است

یکی گفت:

چه دیوار هایش سیاه است!

یکی گفت:

چرا نور این جا کم است

و آن دیگری گفت:

و انگار هر آجرش

فقط از غم و غصه و ماتم است!

و رفتند و بعدش

دلم ماند بی مشتری

ومن تازه آن وقت گفتم :

خدایا تو قلب مرا می خری؟

و فردای آن روز

خدا آمد و توی قلبم نشست

و در را به روی همه

پشت خود بست

و من روی آن در نوشتم:

ببخشید دیگر

برای شما جا نداریم

از این پس به جز او

کسی را نداریم

شاعر :عرفان نظر آهاری

از کتاب با گچ نور بنویس

منبع:ماهنامه آشناخرداد95

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.