موضوع: "آیت اله مجتهدی تهرانی"

"هر کسی نمی‌تواند نماز شب بخواند"

“هر کسی نمی‌تواند نماز شب بخواند”

خیلی‌ها دلشان می‌خواهد نماز شب بخوانند، اما موفق نمی‌شوند.
کسی آمد خدمت امام صادق(علیه السلام): عرض کرد هر شب می‌خواهم نماز شب بخوانم موفق نمی‌شوم،
حضرت فرمودند: «قیّدتک ذنوبک» گناه زنجیرت کرده، قیدت کرده،گناه کردی نمی‌توانی نماز شب بخوانی. گناه نمی گذارد.

یک کسی از اولیا گفته بود یک مکروه از من سر زد شش ماه نماز شبم ترک شد.
هر کسی نمی‌تواند نماز شب بخواند. باید چشمت را مواظب باشی، گوشت را مواظب باشی، حتی مکروه اثر دارد؛ چه برسد به اینکه آدم گناه بکند.
هرگاه یک گناه کنید، اگر نماز شب خوان باشید یک امشب را نمی‌خوانید؛ امشب خوابتان می‌برد. یک غذای حرام خوردی، یک جایی همین امشب نماز شب نمی‌خوانی. اما غذای حلال خوردی، شب‌های دیگر نماز شب نمی‌خواندی؛ امشب هوس نماز شب داری چون غذای حلال خوردی

آیت الله مجتهدی

​آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
یکی از فواید نماز جماعت این است که به برکت امام زمان(عج) نماز های ما همگی مقبول می شود
زیرا اول وقت ، امام زمان (عج) نماز می خوانند.
ما در نماز می گوییم “ایاک نعبد” طلبه ها می دانند که “نعبد” صیغه مع الغیر است
من یک نفرم که در حال نماز خواندنم باید بگویم “اعبد” چرا می گویم “نعبد"؟
یعنی خدایا ما با همه ی بندگان خوب تو ، با امام زمان ، با خوب ها ، با اولیاء تو را عبادت می کنیم و نماز میخوانیم
پس تو هم یا باید نماز همه رو رد کنی یا نماز همه را قبول کنی.
نماز همه را که نمی توانی رد کنی، چون امام زمان (عج) هم در آن نماز ها هست،
پس ان شاءالله که نماز همگی تان قبول است.

فواید نماز جماعت

آیت الله مجتهدی تهرانی

یکی از فواید نماز جماعت این است که به برکت امام زمان(عج) نماز های ما همگی مقبول می شود

زیرا اول وقت ، امام زمان (عج) نماز می خوانند.

ما در نماز می گوییم “ایاک نعبد” طلبه ها می دانند که “نعبد” صیغه مع الغیر است

من یک نفرم که در حال نماز خواندنم باید بگویم “اعبد” چرا می گویم “نعبد"؟

یعنی خدایا ما با همه ی بندگان خوب تو ، با امام زمان ، با خوب ها ، با اولیاء تو را عبادت می کنیم و نماز میخوانیم

پس تو هم یا باید نماز همه رو رد کنی یا نماز همه را قبول کنی.

نماز همه را که نمی توانی رد کنی، چون امام زمان (عج) هم در آن نماز ها هست،

پس ان شاءالله که نماز همگی تان قبول است.

بیداری در سحر

 

از خدا بخواهید لذت عبادت و نماز شب را به شما بچشاند

،آن وقت دیگر لازم نیست که ساعت کوک کنید.

ما که ساعت کوک می کنیم مریض هستیم،روحمان مریض است،  مگر خروس ساعت کوک می کند؟!

کم ز خروسی مباش،.مشت پری بیش نیست               از سر شب تا سحر ذکر خدا می کند                            اگر شما می خواهید با خدا دوست شوید،نماز شب بخوانید.                                                                              حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله) فرموده اند:خداوند متعال حضرت ابراهیم ( علیه السلام) را به دوستی نگرفت مگر به خاطر اطعام و نماز خواندن او در شب، در حالی که مردم خواب بودند.                           اگر خواب بودی و خروسی صدا کرد و بیدار شدی به خروس فحش مده،  می دانی چه گوید؟                          می گوید ” اذکروالله یا غافلون” ای غافل ها بلند شوید و به یاد خدا باشید.                                        دانی که چه گویدت خروس سحری   

یعنی که شبی گذشت و تو بی خبری                               (از سلسله مباحث اخلاقی مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره))

 

 









داستان های طنز از زبان آیت الله مجتهدی تهرانی

داستان های طنز از زبان آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)

*ریش‌تراشی

جوانی همیشه ریشش را با تیغ می‌تراشید. وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفت: «مادرم می‌گوید پسرم! اگر تو ریش بگذاری مردم فکر می‌کنند سنت زیاد است. آن وقت می‌گویند حتماً مادرش هم پیر است. پس بهتر است قید ریشت را بزنی!»

*درخت گردو

شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و می‌گفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمی‌فهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار داده‌ای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بته‌های کوچک! » همین‌طور که داشت با خدا درددل می‌کرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینی‌اش خون آمد. او به خودش آمد و گفت: «خدایا! کارت درست است. اگر یک هندوانه بالای درخت بود، معلوم نبود چه بلایی سرم می‌آمد!»

*حلالم کن

یکی از علما چند شب در هیأتی منبر رفت. شب آخر، پاکت چند شبی را که منبر رفته بود از صاحب مجلس گرفت. شخصی جلوی عالم را گرفت و گفت: «حاج آقا! بی‌زحمت یک دعا در گوش من بخوانید». آن عالم دعا را خواند. بعد آن شخص گفت: «آقا! من را حلال کنید». حاج آقا گفت: «حلالت کردم». چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانه‌اش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بی‌داد! خبری از پول و پاکت نیست. عالم به لهجه ترکی گفت: «ددم وای! حلالش هم کرده‌ام».

*قاطر و آسیاب

شخصی وارد یک آسیاب گندم شد. دید به جای اینکه یک انسان گندم‌ها را آسیاب کند چوب آسیاب به گردن یک قاطر بسته شده. قاطر می‌چرخید و آسیاب کار می‌کرد اما به گردن قاطر یک زنگوله آویزان بود. از صاحب آسیاب پرسید: «برای چه به گردن قاطرت زنگوله بسته‌ای!» آسیابان گفت: «برای اینکه اگر ایستاد بفهمم و متوجه شوم که آسیاب کار نمی‌کند». آن شخص دوباره پرسید: «خب! اگر قاطر ایستاد و سرش را تکان داد، از کجا می‌فهمی؟» آسیابان گفت: «برو این پدر سوخته‌بازی‌ها را به قاطر من یاد نده!»

*آیه‌های سجده‌دار

علامه حلی در سنین کودکی پیش دایی‌اش که محقق بود می‌رفت و درس می‌خواند. وقتی درسی را یاد نمی‌گرفت یا شیطنت می‌کرد، دایی دنبالش می‌کرد تا تنبیهش کند. علامه کوچک اما سریع یک آیه سجده‌دار می‌خواند و دایی‌اش به سجده می‌رفت، آن وقت خودش پا به فرار می‌گذاشت و فرار می‌کرد.

*سنگ قبر سلطان

سلطان محمود غزنوی برای خود قبری ساخت، تا زمانی که مرد آنجا دفنش کنند. وقتی می‌خواست روی سنگ قبرش آیه‌‌ای از قرآن را بنویسد، از نوکرش پرسید: «چه آیه‌ای را بنویسم بهتر است؟» نوکر جواب داد: این آیه از قرآن را بنویس: «هذه جهنم التی کنتم توعدون؛ این جهنمی است که همواره وعده‌اش به شما داده می‌شد!»

1 3